وادی معرفت

دروس معرفت شناسی که توسط استاد معظم جناب آقای محمد مهدی معماریان شرح گردیده است

وادی معرفت

دروس معرفت شناسی که توسط استاد معظم جناب آقای محمد مهدی معماریان شرح گردیده است

نفس را مشغول بدار
که اگر آن را مشغول نکنی
او تو را مشغول می کند

------------------------
با همه باش ولی بی همه باش .

با همه بودن بلحاظ اینکه مخلوق
خدایند و خداست دارد خدایی می کند.

بی همه بودن یعنی از جهت حدود و
قیودشان دوری جستن است که
انسان را برای دنیایشان می خواهند
و در محدوده حدودشان خطرناکند.



حضرت علامه ذوالفنون حسن زاده آملی (حفظه الله)

پیوندها

بسم الله الرحمن الرحیم

در جلسات قبل گفتیم که همه موجودات در حرکتند و این حرکت احتیاج به یک محرکی دارد تا این موجودات را از نقص به کمال برساند . آن گُلی که از دانه بودن تا زمانی که شکوفا می شود، در یک مسیر مخصوص به خود را در حرکت طی می کند . همه موجودات عالم در مسیر مخصوص به خود که هیچ اعواجاج و کجی در آن راه ندارد در حرکتند و آن کمالی را بدست می آورند که خود آن را نداشتند، و حقیقتی باید آن کمال را به آنها بدهد .

نطفه انسان با حرکت، تبدیل به یک کارخانه عظیمی گردیده که همه اندیشمندان را به حیرت آورده است . انسان به یک بلوغی که میرسد، یک حرکت دیگری هم در او ایجاد می شود که آن حرکت فکری است . به واسطه فکر، انسان صاحب علم می شود که توسط عقل فعال افاضه می گردد .

در این جلسه می خواهیم در مورد پیدایش نفس صحبت کنیم . به این معنی که اصل وجود ما که همان «من» است و احکام ماده را ندارد و مجرد است، چگونه از جسم پیدایش کرده است . در این نکته که بعد از این بدن، نفس باقی است و مرگ به معنی نابودی نیست و حضرت رسول (ص) فرموده اند که : « و ینتقلون من دار الی دار» (که از خانه ای به خانه دیگری می رود) ، مطالبی را اثبات کرده ایم . ولی آیا این نفس ما، قبل از بدن موجود بود ؟ اگر نفس قبل از بدن نبود، آیا با بدن حادث شد یا اینکه از بدن حادث شد؟

نظریه ای هست که می گوید، ارواح قبل از اجسام وجود داشته اند . روایتی هم در این مورد هست که : « أن الله تعالى خلق الأرواح قبل الأجساد بألفی عام» (حق تعالی، ارواح را دو هزار سال قبل از اجسام آفریده است) بحارالانوار/ج5/ص266  .

وقتی به ظاهر روایت نگاه می کنیم، می گوئیم ارواح قبل از اجسام وجود داشته اند ، اما این دو هزار سال را از چه زمانی و از چه مبداءی باید محاسبه کنیم ؟ اگر از الان حساب کنیم می شود زمان حضرت عیسی . پس این دو هزار سال زمان مند نیست و آن ارواح، ارواح انسانی نیست، بلکه این دو هزار سال، رتبه است . یعنی در رتبه، خلقت ارواح بالاتر از اجسام است .

آیا می شود قبل از اجسام، ارواح وجود داشته باشند ؟

کسانی معتقدند ارواح قبل از اجسام، در عالم ارواح که یک عالم مجرد است وجود داشته اند و ارواح باید در عالم مجردات به همه چیز عالم باشند چون دارای ماده و زمان و مکان نیست ، لذا پس از تعلق به بدن مادی همه چیز را فراموش کرده اند، و الان به واسطه استاد، کتاب و مربی آن علوم به یادشان می آید .

این نظریه را به افلاطون نسبت می دهند که می گوید: علم، یادآوری و تذکر است .

گفتیم که از عوامل حجاب در عالم ماده، زمان و مکان است که در عالم مجردات این دو مشخصه وجود ندارد . این عوامل زمان و مکان خودشان علتی هستند برای تکثر . اگر به افراد یک جلسه که بیست نفر هستند نگاه کنید، می بینید که هر کدام از این بیست نفر در یک مکانی مخصوص به خودشان واقع شده اند که دیگری در آن مکان نمی گنجد یعنی دو نفر در یک مکان نمی توانند باشند، اما در زمانهای مختلف این شرایط امکان پذیر است . چون مکان هست این بیست نفر می توانند در اینجا بنشینند وگرنه اگر در این مکان به اندازه یک نفر جا بود، آیا می توانستند این بیست نفر اینجا بنشینند؟ مگر در زمانهای مختلف، که یک نفر برود و دیگری جای او بنشیند .

حالا شما تصور کنید در عالمی که مکان و زمان نیست، در آنجا علت تکثر چه چیزی می تواند باشد ؟ در عالم مجردات، موجودات منحصر به نوع هستند . در امور عقلی توضیح دادیم، که ما وقتی می گوئیم : (درخت)، یک مفهومی از درخت در نفس ما حاضر می شود، اما این درخت، درخت کاجه؟ درخت کاج هم هست . درخت انجیره؟ درخت انجیر هم هست . درخت خرماست؟ درخت خرما هم هست. این (درخت) همه درختها را شامل می شود ولی یک مفهوم است و در عالم عقلی نمی توانیم دو تا درخت داشته باشیم چون زمان و مکانی وجود ندارد . در عالمی که زمان و مکان هست می بینید هزاران هزار درخت از انواع گوناگون وجود دارند . تکثر در عالم ماده بوجود می آید و در عالم مجردات تَوَحُد و یگانگی است . در عالم مجردات، هر نوعی یک فرد خاصی را دارد . مثلاً در عالم عقلی، یک انسان داریم، یک درخت داریم .

در روایتی داریم که در زیر عرش صورت چهار حیوان وجود دارد . 1- صورت گاو که بزرگ همه چهارپایان است . 2- صورت شیر که بزرگ همه درندگان است. 3- صورت خروس که بزرگ همه پرندگان است . 4- صورت انسان.

همه این چهار حیوان تحت ربوبیت یک فرد عقلی هستند که به آن ارباب انواع می گویند . یعنی ما هر نوعی را که در عالم ماده می بینیم یک فرد عقلی در عالم مجردات دارد . هر نوعی از موجودات را  که ما در عالم ماده و در امتداد زمان و مکان می بینیم همه فرزندان، ظهورات و تجلیات آن ارباب انواع هستند که از آن حقیقت ملکوتی به این موجودات فیض می رسد.

به حرکت نطفه ای که خودتان از آن بوجود آمده اید، نگاه کنید که چطور شما صاحب پنج انگشت شدی؟ آیا شما دو تا چشم، یک بینی، یک دهان، دو دست، دو پا برای خودتان درست کرده اید؟ چه کسی شما را در این مسیر رشد داده است ؟ غیر از این است که یک مَلَک و یک حقیقتی که محیط بر شما بود، این بدن را در این مسیر پرورش داد .

یک مَلَک هم موکل بر این است که درخت را به آن روش پرورش دهد، یک مَلَک هم موکل بر حیوان است که آن را به صراط خودش رشد دهد . که همه آن ملائک در تحت ربوبیت یک حقیقت هستند که به آن جبرائیل می گوئیم که او هم تحت ربوبیت حق تعالی است و هیچکدام مستقل در وجود نیستند .

در عالم ماده، علت تکثر این است که ارواح تعلق به اجسام مختلف دارند، ولی اگر قرار بود ارواح قبل از اجسام وجود داشته باشند، علت تکثر آنها چه دلیلی داشت ؟ و چه چیزی آنها را از هم جدا می کرد ؟

شاید این شبهه پیش بیاید که وقتی نفوس از بدنها به علت مرگ جدا شدند، آن موقع علت تکثر چیست ؟ تکثر بعد از جدا شدن از بدن بخاطر کسب اخلاقیات و عقاید و رنگ گرفتن نفوس است که دیگر نفوس عین هم نیستند . لذا بدنهای برزخی از اعمال در دنیای مادی ساخته شده اند.

« یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا » (روزى که در صور دمیده شود و گروه گروه بیایید) نباء/18

چرا گروه گروه؟ یعنی نفوسی که سنخیت دارند، یک نحوه اتحاد بین آنها برقرار می شود . در عین اینکه تکثر دارند ولی با هم متحد هستند .

نفوس قبل از تعلق به بدن، بی رنگ بودند و دیگر نمی توانستند تکثر داشته باشند . آن چیزی که قبل از بدن وجود داشت یک حقیقت کلی بود که الان هم از او جدا نشده ایم . ما یک شعاع و تابشی از آن حقیقت هستیم.

پس ما اگر قبل از بدن موجود بودیم، یک وجود کلی بود نه به این نحوه تکثر در عالم ماده . شما اگر یک دیوار را سوراخ، سوراخ کنید، نورهای مختلفی از آن تابش پیدا می کند . این نورها بخاطر سوراخ های دیوار گر چه متکثراند ولی در اصل، خورشید یک نور است .


علیرضا مترصد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی